مادرانی چشم انتظار / شهدای گمنام تسلی بخش بیقراریهای مادران شهدای جاویدالاثر
سلام و درود خدای توانا و مهربان بر دل های صبور و پر ظرفیت مادرانی که پس از هجرت جگرگوشگان دلبندشان به نشانهای از پیکر پاک آنان دل بستند و به آن نیز دست نیافتند؛ و با این همه، با شکیبایی و صبوری خود نقشی بی نظیر و استثنایی از خود بر جای نهادند.
واژه انتظار برای مادرانی که سالهاست چشمهایشان را به جادههای کوهستانی و خاکی دوخته اند تا شاید اثری از فرزندشان بیابند، دیگر آشناست. مادرانی که سالهاست هر روز به شوق خبری از فرزندشان صبح را آغاز کرده و تا پایان شب چشمشان را به جاده میدوزند تا عزیز سفر کردهشان باز گردد. مادرانی که نالههایشان بوی انتظار، چشمانشان منتظر و قلبشان در تپش دیدار است و در غم بیخبری از عزیزشان بغض در گلو دارند اما خوشحالند و سرافراز از اینکه فرزندشان راه حقیقی را یافته و گام در مسیر شهادت و کسب رضای الهی گذارده است.
در طول این سالها، مادران منتظر در خلوت خود به سر مزارهای شهدای گمنام میروند و درد دل میکنند تا آرام گیرند.
امروز سه شهید گمنام صومعهسرا آرام بخش مادران شهید جاویدالاثر شدهاند و مادران شهدا خوب برای آنها مادری میکنند تا باشد در جایی از این سرزمین، مادری دیگر برای فرزندان آنها مادر خوبی باشد.
وقتی پای حرفهای مادران شهدای جاویدالاثر صومعهسرا مینشینیم، حرفهای ناگفته زیبایی درباره فرزندان شهیدشان دارند.
کسانی که خون شهدا را پایمال میکنند، حلال نخواهم کرد
اشرف نیکنژاد، مادر جاویدالاثر شهید ایرج صفریپور با بیان اینکه هنوز پیکر فرزند 18 سالهاش تفحص نشده است، گفت: شب و روز نگاهم به در است که شاید خبری از یوسف گمگشتهام بیاید.
وی با بیان اینکه فرزندم بسیار مومن و اهل نماز و مسجد بود، افزود: خوشاخلاقی و احترام به پدر و مادر یکی از شاخصههای اصلی شهید برنگشتهام است.
مادر شهید جاویدالاثر صفریپور با بیان اینکه فرزندم برای حفظ میهن به جبهه رفت و دیگر برنگشت، اظهار کرد: شهدای ما جانشان را فدا کردند تا نظام و حکومت اسلامی پابر جا بماند اما امروز افراد با بدحجابی خون شهیدان را پایمال میکنند که من به عنوان مادر شهید هیچگاه این افراد را حلال نخواهم کرد.
نیکنژاد، بزرگترین نعمت خداوند را انقلاب و حکومت اسلامی دانست و تصریح کرد: این انقلاب با ایثارگریها و جانفشانیهای شهدا به دست آمده و باید ما با پاسداشت این عزیزان ادامه دهنده راهشان باشیم.
وی خاطرنشان کرد: اگر فرزندم در قید حیات بود با افتخار وی را برای جنگ با داعش وتکفیریها به سوریه میفرستادم تا دشمن بداند ما هرگز و هیچوقت از اعتقادات، ارزشها و آرمانهای انقلاب عقب نخواهیم کشید.
مادر شهید جاویدالاثر صفریپور اظهار کرد: شهدای گمنام شهرم را همچون فرزندم میدانم و هر هفته بر سر مزارشان حضور مییابم و لالایی که در زمان کودکی فرزندم برایش زمزمه میکردم را برای آنها میخوانم.
پسرم قبل از رفتن به جبهه، خبر شهادتش را به من داد
فخری اژدری، مادر شهید گمنام وحید سیما این روزها با بیماری دست و پنجه نرم میکند و با وجود اینکه نای سخن گفتن ندارد، با همان لحن آرام خود از فرزند جاویدالاثرش برایمان میگوید.
وی با بیان اینکه فرزندش بسیار مومن و آرام بود، افزود: افتخار میکنم که فرزندم را در راه این کشور و نظام مقدس جمهوری اسلامی فدا کردم و چه چیزی زیباتر از اینکه فرزندم برای جهاد در راه اسلام جان خود را فدا کرد.
این مادر شهید با چشمهای بارانی خود از آخرین سفر فرزندش به منزل، گفت: او که برای آخرین بار به مرخصی آمد چند روز مانده به رفتنش به من گفت؛ دیگر باز نخواهم گشت و فهمیدم قطعا شهید میشود.
اژدری با بیان اینکه فرزندم میدانست که شهادت قسمتش میشود، تصریح کرد: امروز درست سی و چهار سال از رفتن پسر شهیدم میگذرد اما هیچ اثری از او نیست و من همچنان چشمانتظارش هستم تا بیاید.
وی با بیان اینکه دیگر به انتهای عمرم رسیدهام و آرزویی جز دیدن دوباره فرزندم ندارم، خاطرنشان کرد: وقتی سال گذشته خبر از آمدن سه شهید گمنام به صومعهسرا را شنیدم خیلی دلم لرزید و دوست داشتم برایشان مادری کنم اما به دلیل ناتوانی نتوانستم در مراسمشان شرکت کنم.
به سنگ قبر خالی فرزند شهیدم افتخار میکنم
بلالی، مادر شهید گمنام غلامرضا نعیمی یکی از مادران صبوریست که با آن لهجه زیبای خود از زمان انقلاب تا هشت سال دفاع مقدس را برایمان به تصویر کشید.
وی با بیان اینکه در زمان انقلاب به همراه همسر مرحومش فعالیتهای انقلابی انجام میداد به گونهای که مورد هدف ساواکیها قرار گرفته بود، اظهار کرد: فرزندم یکی از فعالان انقلابی بود و به دلیل اینکه شناسایی شد 2 بار ماموران ساواک منزل ما را به آتش کشیدند.
وی با بیان اینکه خودم با افتخار فرزندم را برای جبهه جنگ فرستادم و از اینکه پیکرش بازنگشته هیچ گلهای ندارم، افزود: مطمئنا اگر فرزندم امروز زنده و در کنار من بود اجازه اینکه در خانه بنشیند را هرگز نمیدادم و وی را به سوریه برای دفاع از حرم بی بی زینب(سلامالله علیها) میفرستادم.
این مادر شهید با بیان اینکه غلامرضای من علاقه وافری به امام خمینی(ره) داشت و آخرین قسمش به جان امام بود، گفت: فرزندم در سن 22 سالگی در عملیات میثم در منطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید.
بلالی تصریح کرد: فرزندم وقتی برای آخرین بار به مرخصی آمد هنگام رفتن خیلی پشت سرش را نگاه میکرد و وقتی کمی از خانه دور شد با صدای بلند گفت مادر دیگر نخواهم برگشت و حلالم کن.
وی با بیان اینکه یک سنگ قبر در گلزار شهدا به نام فرزندم است و من به آن سنگ افتخار میکنم، خاطرنشان کرد: امیدوارم خداوند هدیه مرا قبول و فرزندم شفاعتم را در آخرت کند.
این مادر شهید اظهار کرد: انقلاب به سختی به دست آمده و از اینکه در انقلاب سربلند بیرون آمدهام بسیار احساس سربلندی و خوشحالی میکنم.
بلالی افزود: اگر انسانهای والامقامی نبودند که انقلاب و در هشت سال جنگ تحمیلی مقاومت کنند و به پیروزی برسند یقینا ایران اکنون مانند یمن به دست دشمنان اسلام اسیر بود، پس باید قدر شهدا را بدانیم و ادامه دهنده راه آنان باشیم.
جانــمان به فــدای مادرانی که با گذشت از دردانههای زندگی خودحسینی و زینبی عمل کردندو دنیای ما را آبادو تا ابد ما را مدیون خود کردند...